خلاصه جلسه ۳۴
خلاصه جلسه ۳۳
خلاصه جلسه ۳۲
خلاصه جلسه 31
یکی از اسباب مهم و عمده بیماری چشم زخم است
خلاصه جلسه 30
خلاصه جلسه 29
خلاصه جلسه 28:
خلاصه جلسه 27
نکته ها:
خلاصه جلسه 26
خلاصه قسمت 25
خلاصه قسمت بیست و یکم
نحوه و حالت آب خوردن:
طب اسلامی آقای تبریزیان جلسه بیستم
خلاصه جلسه ببستم
نحوه خوردن آب
طب اسلامی آقای تبریزیان جلسه نوزدهم
خلاصه جلسه نوزدهم:
بسم الله الرحمن الرحیم و الحمدلله رب العالمین و صل علی محمد و آل الطاهرین و لعنت داعمه علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم دین
مواردی است که خوردن آب استثنا شده است:
صوت: URL
خلاصه جلسه هجدهم: اسباب مستقیم بیماری
صوت: URL
خلاصه جلسه هفدهم: علل مستقیم بیماری
صوت: URL
خلاصه جلسه شانزدهم: علت غیر تحقق غیرمستقیم بیماری:۱-ابتلا به جهت منزلت(پیشتر گفته شده) ۲- گناه ۳-اجل
صوت: URL
خلاصه جلسه پانزدهم: گناهان در بدن نگهداری و رتبه بندی میشوند
صوت: URL
دروس آقای تبریزیان قسمت ۱۴:
صوت: URL
دروس آقای تبریزیان قسمت ۱۳:
صوت: URL
دروس آقای تبریزیان قسمت ۱۲:
صوت: URL
دروس آقای تبریزیان قسمت ۱۱:
اگر چیزی را شرع واجب کرده این استکه برای انسان خوب است و اگر شرع چیزی را حرام کرده است به این معنی استکه برای انسان ضرر دارد و موجب بیماری انسان است.
روایت: سوال شد چرا خداوند خمر و مردار و خون و گوشت خوک را حرام کرده است؟ معصوم پاسخ میدهد: خداوند انسان ها را خلق کرده و میداند که چه چیزی برای بدن انسان خوب است، ان راکه برای او صلاح است حلال کرده است و میداند چه چیزی برای او ضرر داردو آن موارد را برای او حرام کرده است. و مواردی که برای بدن او ضرر دارد در زمانی که حیاط بدن به آن نیاز دارد آن را حلال کرده است
روایت: خداوند نوشیدنی ای را حلال نکرده مگر اینکه منفعت دارد برای بدن و برعکس
مثل: مثل زهر و سم و مردار و خون و گوشت درنده ها و پرنده هایی که چنگال دارد و قانوسه ندارد و تخمی که دوطرف آن همسان باشد و ماهی که پولک ندارد.
قانوسه: معده اول در مرغان یا چینه دان
نکته: تمامی محرمات برای انسان آسیبی دارد
سبب میشود که فرزند ناقص و معلول بدنیا بیاید و با ظاهر زشت بدنیا بیاید
این گناهی است که همه باید رعایت کنند و عرب جاهلیت هم برای ن حیض اتاقی جداگانه قرار میداد
سوال: آیا در حال حیض حمل محقق میشود یا خیر؟ امروزی ها میگویند که در حال حیض حمل محقق نمیشود
نکته:۱۲ تا ۱۸ ام روز قاعدگی ماهانه خانم ها ، زمان احتمال انعقاد نطفه است
نکته:روز اول قاعدگی میشود روز یکم
نکته: اسپرم دوروز بیشتر زنده نمیمان و میگویند که تخمک هم یک روز بیشتر زنده نمیماند-برخی میگویند برعکس است و یعنی اسپرم یک روز و تخمک دو روز
نکته: شب ۱۴ تخمک میاید پایین
-درروایت: کسیکه در حیض همبستر شود فرزند او زشت خواهد شد و نفرموده که نطفه در آن هنگام منعقد شود هرزمان که منعقد شود زشت خواهد شد وقتی که در حین حیض همبستر شده باشد
در آن ماه وگرنه در ماه بعدی احتمال ضعیف است
روایت : خداوند خمر را حرام کرد بخاطر فساد بدن
کسی که بخورد سبب لرزش بدن میشود و احتمال ابتلا به پارکینسون را افزایش داده و جرعت ارتکاب به گناه و را افزایش میدهد
نور و رنگ صورت از بین میرود و رنگ صورت مات میوشد
سبب بسیاری از بیماری ها میشود
عقل انسان را دگرگون و ازبین میبرد و احتمالا در دراز مدت بطور کامل ازبین ببرد و سبب مرگ میشود بخصوص اگر بیماری خمر را بخورد
اگر بیمار خمر بخورد او را میگشد حتی یک قطره آن ممکن است سبب مرگ شود
تشنگی را بیشتر میکند همچون آب دریا
سبب جرعت به به محارم میشود.
قساوت قلب میشود و دندان ها را سیاه میکند و سبب بدبویی دهان میشود و انسان را از خداوند دور میکند و عقوبت خداوند را نزدیک میکند و خمر شراب شیطان است.
حرامی که خیلی از شرایع آسمانی آن را حرام کرده اند
سبب فساد و پیدایش بیماری و معلولیت است
امام علی ع: مبادا گنید که ۶ عقوبت دارد و سه تا در دنیا و سه تا در آخرت:
دنیا: 1-طراوت و نور صورت را ازبین می برد 2- سبب قطع روزی میشود 3-عمر را کوتاه میکند. رفتن به آتش جهنم را سریع میکند
نکته: در آمیزش جنسی قلب خیلی پرکار خواهد شد.
رسول خدا ص: اگر زیاد و علنی شد بعد از من مرگ ناگهانی زیاد میشود.
روایت: کسی که کمتر از ۱۴ روز بیمار شود و از دنیا برود به مرگ ناگهانی از دنیا رفته است.
موت الفُجْعِه: مرگ ناگهانی در اثر بیماری
سبب بیماری ایدز و بیماریهای دیگر میشود.
نکته: بدن انسان طوری تنظیم شده است که عمر خوبی کند
روایت: کسی از مردار نمیخورد مگر اینکه بدنش سست و ضعیف شود و نیروی او به تحلیل میرود و نسلش قطع میشود و نمیمیرد مگر با مرگ ناگهانی.
بافت بدن ظعیف میشود و استقامت خود را ازدست میدهد و نیروی او ضعیف میشود(همه نیروها نظیر جنسی و تفکر و قلب و .)
نسلش قطع میشود و مقدار اسپرم کم میشود و فعالیت جنسی ضعیف میشود.
مرگ ناگهانی: سکته قلبی و مغزی
بیماری خوره: اعضای بدن خورده میشود.
روایت: خوردن میت موجب مرگ ناگهانی و خوره و قساوت قلب میشود.
گوشت میته گوسفند و دیگر حیوانات به این دلیل حرام است که خون در بدن او میماند و منجمد شده ولی در ذبح خون از بدن آن خارج میشود. خون است که موجب تمام موارد بالا میشود.
گوشت میته سنگین است. به جهت ماندن خون در مردار گوشت سنگین میشود و قابل هضم نیست. چون گوشت به همراه خون خورده میشود.
میته موجب قساوت قلب میشود
گناه اثر وضعی حتما میگذارد. ولی در صورت توبه عقوبت نمیشود.
دانلود صوت جلسه دهم:
گاهی بیماری در شخصی نفوذ میکند و در دیگری نقوذ نمیکند(مثلا دونفری که در جوار ویروس آنفولانزا قرار میگیرند) یا مصرف دارو به نحو برابر، در یکی اثر میکند و در دیگری اثر نمیکند، این گونه موارد از نظر اسلام دلایلی نظیر گناه بیان شده است.
اسلام علت بروز بیماریها را فعل و اعمال انسانها میداند. یعنی گناه سبب بیماری است.
اِختِلاج یعنی اضطراب
اضطراب یعنی پرش مثلا تکه گوشتی که همانند پلک پرش داشته باشد وتکان بخورد
ارق در کلمه به سه معنا هست: ۱- رگ خونی ۲-تکه گوشت ۳- ژن ۴- عصب
روایت: حتی پای انسان به زمین گیر نمی کند مگر به سبب گناهان
روایت حضرت رسول خدا ص: اضطرابی نیست مگر بخاطر گناه (ذنب)
روایت: انسان به هیچ وجه مبتلا به میگرن نمی شود مگر بخاطر گناه و خیلی از موارد هستکه خداوند نادیده میگیرد.
روایت داریم که عامل تب چیزی از بیرون است و از طرفی داریم که مرضی نظیر تب بخاطر گناه به سراغ انسان میایدو از این دو نتیجه میگیریم که گناه زمینه بیماری را درانسان بوجود میاورد. ویروس به تنهایی انسان را بیماری نمیکند . باید نقطه ضعفی در انسان باشد بوسیله گناه که میکروب قدرت پیدا میکند که انسان را درگیر کند
گناه ضعف ایجاد میکند.
روایت امام علی ع: نیست بیماری مگر از درون است مگر زخم و تب و اینها از بیرون وارد انسان میشود.
روایت از امام علی ع: نیست پیچش رگی ویا سنگی که روی سر انسان بیافتد و نیست برخورد پای انسان با سنگ یا زمین و خراشی که شاخه های درختان در انسان زخم تولید کنند مگر بخاطر گناه و مواردی که خدا میبخشد بیشتر است
رسول خدا ص: نیست خراش چوب یا شاخه و برخورد پا با سنگ مگر بخاطر گناه
روایت: اضطرابی نیست(به معنی کلمه در بالا توجه شود) مگر بخاطر گناه
گناه سبب انواع بیماری ها است.
رسول خدا ص: مومن اگر مرتکب گناه شد مبتلا به فقر میشود و اگر قدرت داشته باشد این گناه را پاک میکند و اگر فقر گناه را پاک نکرد ایشان مبتلا به بیماری میشود و این بیماری باعث پاک شدن گناه شود
خداوند با بیماری گناهان انسان را بیماری یا فقر یا سختی جان دادن پاک میکند و این گناهان را برای روز قیامت نمیگذارد
خداوند گناهان کافر را در این دنیا پاک نمیکند
روایت : خداوند اگر در همین دنیا گناهکار را عقابت کند پس خداند بزرگتر از این است که ایشان را دوباره در آخرت عقاب نماید(فقط یکبار ایشان را عقاب میکند)
روایت امام علی ع: ایشان از سلمان عیادت کرد و به سلمان فرمود نیست کسی از شیعیان مگر اینکه بیماری اش بخاطر گناهی است که در گذشته مرتکب شده و این درد پاک کننده آن درد باشد.
روایت: نیست رگی که میزند و سنگی که روی انسان میافتد و میگرنی که مبتلا میشود و نیست بیماری مگر بخاطر گناه ایشان
در روایات وقتی گفته میشود نیست بیماری یعنی تمامی بیماری-این قاعده سیاق نفی هست.
اگر مردم این حقیقت را بفهمند که حقیقت بیماری از گناه است، دیگر کمتر گناه میکنند.
چرا دو نفر در معرض بیماری قرار میگیرد و یکی بیماری میشود و دیگری بیماری نمیشودو این موضوع بخاطر گناه است نفر اول بخاطر گناه بدنش ضعیف تر شده و زمیناه گناه را در خودش بوجود آورده است ولی نفر دوم بدنش در برابر عوامل مختلف قوی هست و بیماری نمیشود.
امام سجاد ع با بیمارهای جذامی غذا میخورد و پیامبر دست جذامی را گرفت و در غذا کرد و باهم غذا خوردند.
روایت داریم که از جذامی فرار کنید همانند فرار از شیر وحشی.
مثلا وبا در یک شهر سرایت میکند و عده ای را که از وبا فرار میکنند را میشکد و کسانیکه در وسط معرکه وبا هستند مبتلا نمیشوند و این بخاطر عدم وجود زمینه وبا در نفرات استکه بخاطر گناه نکردن بدنشان مقاوم است.
بیماری جدید بخاطر گناه جدید است.
نکته: خیلی از گناه کاران بیمار نمیشوند و بیماری آنها کمتر است یا اینکه اگر گناه علت بیماری است پس چرا خیلی از گناه کاران بیمار نمیشوند؟ اگر گناه علت بیماری است یک انسان سالم نباید پیدا شود چون همه گناه کار هستند؟
جواب: خداوند بیماری ار علت کامله گناه را قرار نداده و در بیشتر موارد خداوند میبخشد و این موضوع به اندازه اقتضا است و نه اندازه کامل.
گناه با موارد زیادی عقاب میشود: ۱-فقر ۲-بیماری ۳- سختی جان دادن ۴- گرفتن نعمت
سوال: کفار در کشورهای غیر اسلامی بدن های سالم تری دارند ولی در عین حال تمامی کارهای ایشان گناه است؟ جواب: برخی از این روایت ها مخصوص مومن است و کافر اینطور نیست مثلا روایت داریم که اگر مومن مرتکب گناه شد مبتلا به بیماری می شود.
چون در آخرت دوباره مواخذه نمیشود و این نعمت و خیر هست و خیر به کافر نمیرسد
نکته: خداوند اگر خیر یک انسان را بخواهد عقوبت او را در این دنیا قرارمیدهد اگر بدی بنده ای را خواست گناه اورا نگه میدارد برای آخرت.
روایت: مومن با منزلت تر است از اینکه ۴۰ روز بگذرد و خدا کاری نکندکه گناهان او پاک شود.
روایت: اگر مومن بداند که مصائب چقدر خوب است آرزو میکند که بدنش تکه تکه شود.
روایت: خداوند میفرماید:اگر نه اینکه مومن ناراحت بشود سر کافر را با آهن میبستم با پیشانی بند آهنی میبستم که سردرد نگیرد.
پس اگر کافر بیماری نمیشود بخاطر این است که مومن ناراحت نشود.
خداوند کاری میکند که کافر بیمار نشود. و یکی از موانع بیماری بخاطر پیشرفت تکنولوژی و علمی است.
خداوند تبارک و تعالی فرموده: اگر نه اینکه همه مردم کافر بشوند برای کافران خانه های که سقفهای آن از نقره باشد قرار میدادیم و پلکانی که روی آنها ظاهر بشوند
دنیا پست است و تمام دارایی و چیزی که کافر میتواند داشته باشد دنیا است و در آخرت چیزی ندارد.
روایت: اگر گناه جان باشد این از بیماری است و اگر انسانی بر انسان دیگر مسلط باشد این انتقام است و این بیماری و فقر عقوبت است برای مومن دراین دنیا ولی کافر انتقام است از او در این دنیا و در آخرت هم عذاب خواهد شد
روایت: از گناه بپرهیزید و برادرانتان را بر حذر کنید زیرا شما خیلی زود به عقوبت گناه مبتلا میشوید.
نکته: انسان هرچه ایمانش قوی تر عقاب او زود تر صورت میگیرد. زیرا در آخرت عقاب نمیشود و این خوب است که تا گناه کنی زود عقاب میشوی و این موجب میشود که دیگر گناه نکنی.
روایت: اگر میبینید که خداوند روز به روز نعمت را به شما زیاد میکند بدانید که شما دارید گناه میکنید. که به آن استدراج میگویند که ممکن است شامل سلامتی هم بشود.
نکته: شرک و الحاد گناه بزرگی است که گناهان دیگر در کنار آن به چشم نمییاید و در روز قیامت شرک که باشد گناهان دیگر اونقدر مطرح نیست.خداوند در این دنیا برای کافران مانع قرار میدهد که به بلا مبتلا نشود.
برای مومن نعمتی است که در این دنیا مواخذه بشود و گناهش پاک شود و در آخرت نماند.
دانلود صوت جلسه نهم:
سوال: آیا مومن و شیعه به برخی بیماری ها از نوع جذام و بیماری زشت مبتلا میشود یا خیر؟
خیر مبتلا نمیشود و این بیماری ها مانند یک نوع نفرین و لعنت هست که امامان و فرزندان و مومنین مبتلا نمیشود.
نکته: برخی روایات مفاد آن این استکه مومن به این قبیل بیماری ها مبتلا میشود. مثلا فلان چیز را نخورید که سبب فلان بیماری مثلا پیسی میشود. پس معلوم میشود که مومن باید به سفارش امامان عمل کند تا به این بیماری ها مبتلا نشود.
نکته: مومن آل فرعون پسر عموی فرعون بود.
نکته: مومن آل فرعون مبتلا به جذام بوده و انگشتان او خورده شده بود.
نکته: شخصی بنام مُغیره احادیث معصومان را تحریف می کرد.
امام معصوم ع: مومن به هر نحو ممکن است بمیرد اما خودکشی نمیکند.
اولین جایی که توسط بیماری جذام خورده میشود بینی است.
روایت از امام صادق ع: مومن آل فرعون که پسرعموی فرعون بود مبتلا به جذام بوده است.
فرعون ۴۰۰ سال ادعا ربوبیت کرد و مومن آل فرعون ۶۰۰ سال ایمان خود را کتمان کرد
عمرها در زمان قدیم زیاد بوده است.
امام باقر ع: آیا خداوند مومن را مبتلا میکند . ایشان گفتند بلا اصلا مال مومن است.
روایت : کسی که مبتلا به جذام یا پیسی است میتواند امام جماعت بایستد: ایشان فرمودند بلی
مومن مبتلا نمیشود به این معنی استکه چون به سیره رسول خدا ص و دستورات ائمه عمل میکند پس در نتیجه به این قبیل بیماری ها مبتلا نمیشود
مومن با بیان ائمه آگاه هست پس ازین قبیل بیماری ها مبتلا نمیشود.
نکته: یکی از مهمترین عوامل ابتلا به بیماری پیسی همبستر شدن پدر و مادر در هنگام قاعدگی است.
نکته: مومن با آبیکه با آفتاب گرم شده حمام نمیکند چون ممکن است مبتلا به پیسی شود.
احتمال اینکه مومن به این بیماری ها مبتلا شود خیلی ضعیف است چون به این موارد مقید است.
امام هادی ع: همانا خوردن خربزه سبب ابتلا به بیماری جذام است. منظور ناشتااست.
روایت: اگر چه حضرت رسول فرمودند کسی که چهل سال بشود دیگر به برخی موارد دچار نمیشود ولی ممکن است بخاطر مخالفتش از امر رسول ص ممکن است به همان موارد مبتلا بشود.
نکته: در چهل سالگی عقل کامل میشود و عبودیت انسان کامل میشود و وادارش میکند که اوامر ائمه را تبعیت نماید.
نکته: عقیده شیعه چنین استکه شیعه هر چند که راه اشتباه برود اما در چهل سالگی به راه درست هدایت خواهد شد و در این سال دیگر به راه درست وارد شده است
بیمار یهای خوب و پذیرفته شده : تب و سردردر و ورم ملتهمه و غیره
نکته: به عقیده آقای تبریزیان همه بیماری ها بجز این مواردی که در بالا گفته شده است جزو بیماری زشت نیست.
نکته: تب جزو بیماری های خوب است
حضرت رسول ص: پیامبر از مردی از انصار عیادت کرد و ایشان از تبی که داشت به رسول شکایت کرد و ایشان فرمودند که تب پاک کننده است از طرف خداوندی که میآمرزد
یک پاک کننده آب است که حدیث داریم که آب پاک کننده است.
نکته: تب یک مقام ومنزلت خوبی دارد و پاک کننده انسان از گناه است و سبب داخل شدن مردم به بهشت است.
حدیث: بهترین بیماری همان تب است که به هر قسمت از بدن یک سهمی از بلا میدهد.
روایت: پیامبر میخواستند میخواستند به دختری ازدواج کنند: پدرش گفت که این دختر به بیماری تب هیچگاه مبتلا نشده است و ایشان با آن دختر ازدواج نکردند.
رسول خدا ص: تب مقدمه مرگ است و زندان خدا در زمین است و جوشش تب از جهنم است و سهم هر مومنی از آتش جهنم است و مومن از آتش جهنم سهم دارد و این سهم همان تب است.
امام باقر : زمانیکه خداوند بنده ای را دوست داشت به او نظر میکند و وقتی به او نظر انداخت برای او تهفه میفرستد وآن میگرن است یا ورم ملتهمه است.
حدیث: خداوند میفرماید من کسی راکه دوست داشته باشم او را میکشم
سوال: آیا میتوانیم بیماری را به خداوند نسبت دهیم درحالی که آیات و روایات میفرماید که از خود انسان است و هر خیری که به انسان میرسد از خداوند است؟
بله بیماری از خود انسان است
در حقیقت خداوند بیماری ها را سبب اعمال قرار داده است و مثلا فلان عمل نتیجه اش فلان چیز است.
خداوند بیماری را سبب و علل قرار داده است(علل و معلول).
قرآن: کسانیکه ظلم کرده اند آثار کارهای بدی که انجام داده اند به آنها خواهد رسید.
نکته: هیچ شر به انسان نمیرسد مگر با اجازه خداوند
تقسیم بندی بعدی ابتلا به بیماری بصورت غیر مستقیم:
رسولان و ائمه و پیامبران هم بیمار میشدند و دلیل این بیماری گناه نبوده است و هرچه انسان مومن تر است بلا او سخت تر است.
روایت: وقتی رسول خداوند وقتی به تب مبتلا میشد گرمای آن از زیر پتو احساس میشد.
حضرت عیسی ع خودش طبیب بوده اما ایشان در کودکی به بیماری بزرگسالان مبتلا میشود ودر بزرگسالی به بیماری کودکان مبتلا میشد
قرآن: هیچ مصیبتی در زمین به کسی نمیرسد و نیست مگر اینکه نوشته شده است.
احتمال اولی که پیامبران به بیماری ها مبتلا میشدند این استکه به منزلت و مقام و درجه بالاتر برسند
احتمال دوم: با صبر کردند درجه بالاتری کسب نمایند
روایت: ۴ چیز همه مبتلا میشوند و حتی انبیا و اوصیا و حتی پیروان ایشان:۱- فقر در مال و ۲-بیماری در بدن و۳- کافری که دنبال ایشان باشد و بخواهد ایشان را بکشد و ۴- منافقی که دنبال ایشان باشدو ایشان را اذیت نماید
روایت: چیزی که محال است آرزو نکنید. راحتی برای مومن در دنیا محال است و دنیا زندان مومن است
احتمال ۴: برای شوق پیدا کردن برای ملاقات خداوند
روایت: خداوند به دنیا وحی کرده است که برای اولیا خداوند سخت بگیرد تا اینکه به لقا پروردگار برسند و برای دشمنان ایشان آسان بگیرد تا اینکه به لقا ایشان امید نداشته باشد
حدیث: دنیا برای دشمنان خداوند بهشت است و برای اولیا زندان و جهنم است
خطبه حمام: متقین اینطوری است که بخاطر شوق به خداوند اگر مردن نبود ازشدت شوق جانش از بدنش خارج میشده است
احتمال ۵: دوست داشتن خداوند است.
روایت: خداوند اگر کسی را دوست داشته باشد ایشان را در بلا مبتلا میکند و ائمه پیروان ایشان صبح و شب را دربلا بسر میبرند
خداوند اگر بنده ای را دوست داشته باشد ایشان را با بلا محاصره میکند و اگر دعا نماید میفرماید بله عزیزم و دعای رفع بلا را به تاخیر میاندازد تا در آخرت اجر بدهد
احتمال ۶از اینکه چرا پیامبران به بیماری مبتلا میشوند: گناه پیروان ایشان است.
اگر خداوند پیامبران را به بیماری مبتلا نکند پیروان ایشان را عبادت میکردند چون با اذن خداوند کارهای خارق العاده میکردند و در نزد پیروان ایشان در نزد ربانیت میرفتند.
برخی حضرت علی ع را خداوند میدانند و ایشان را عبادت کردند
بیماری های ابتلا ،بیماری های مخصوصی است که اثری ندارد و باقی نمیماند.
یکی از بیماریهای پیامبران کوری است که حضرت یعقوب به کوری مبتلا بود و دیگری سنگ کلیه است که حضرت یعقوب مبتلا بود.
دانلود صوت جلسه هشتم:
تقسیم بندی بیماری ها از لحاظ درمان پذیر بودن بیماری:
سوال: آیا نوع بیماری داریم که درمان نداشته باشد؟
پاسخ اول: باتوجه به اینکه رسول خدا ص فرمودند: برای هر بیماری درمانی وجود دارد، پس میتوان نتیجه گرفت که برای هر بیماری، درمانی نیز وجود دارد.
پاسخ دوم: همچنین برخی موارد در روایات مشاهده میشود که فرمودند برای برخی بیماریها درمانی نیست[البته در ادامه خواهیم گفت که حتی مرگ هم با دعا میتواند دفع شود]) نظیر:
از امام صادق سوال شد که آیا از حضرت رسول هم درمورد سیاه دانه چنین چیزی بیان شده است که درمان همه بیماری هاست مگر مواردی استثنا؟ در سیاه دانه درمانی است از هر دردی به جز بیماری مرگ.
امام صادق ع: ایشان در باره مرگ هم فرمودند دعا درمان مرگ هست.
معصوم ع: هر بیماری دعا برای درمان دارد.
زمانی که امام جواد ع زهر داده شد ایشان به قاتلشان فرمودند خداوند تورا به بیماری مبتلا نماید که درمان ندارد. ایشان به آکله در فرج مبتلا شد.
روایت: بیماری است بنام مومن که این بیماری براحتی درمان نمیشود.
روایت: نیست مومنی مگر اینکه در اندام او(یک جای بدن او) بیماری است که تا روزی که بمیرد درمان نمیشود و این کفاره گناهش خواهد بود.
نظر آقای تبریزیان : بر اساس این رویات میتوان فهمید که بیماری هایی هست که دارویی ندارد اما دعا درمان هر بیماری است حتی مرگ.
معنای این روایات این نیست که اگر کسی یک بار این کار را بکند به فلان بیماری مبتلا میشود. منظور این استکه در استمرار این بیماری خواهد آمد و نیز با یک بار مستعد این بیماری خواهد شد.
تقسیم بندی بیماری : بیماری هایی که زشت است. ظاهر انسان را خراب کند. مثل دیوانگی یا پیسی یا جذام یا غیره
از روایات برداشت میشود که بیشتر بیماری ها کفاره گناه است و برخی بیماری ها که از آنها با عنوان زشت یاد شده است، عقوبت است.
روایت امام صادق ع: همانا خداوند مومن را به هر بلایی مبتلا میکند و اورا به هر نوع مرگی اورا میمیراند و هیچگاه به جنون وبی عقلی مبتلا نمیکند.
آیا نمیبینی که پیامبر خدا ایوب به همه چیز بدن او و اموال او و خانواده و اولاد او مسلط کرد ولی شیطان را بر عقل ایوب مسلط نکرد.
روایت دیگر آمده که شیطان به همه بدن ایوب مسلط شد مگر چشم و گوش و عقل و قلب و زبان وی.
خداوند مومن را به بیماری دیوانگی مبتلا نمیکند.
نکته: شیعه از نظر تبریزیان یعنی افراد خاص که روی زمین تقریبا پنج یا شش نفر باشند و گرنه بقیه محب هستند. و شیعه که همینطوری گناه نمیکند
نکته:برخی میگویند ذات الجنب همان برصام یا التهاب پرده دیافراگم است. که وقتی شدید میشود حالت دیوانگی به انسان دست میدهد و عدم هماهنگی در افعال انسان رخ میدهد.
پیامبر میفرماید من منزلتم پیش خداوند بالاتر از آن استکه خداوند مرا به ذات الجنب مبتلا نماید(پیرو اینکه روزی پیامبر بیمار شد)
روایت : معصوم به کسی فرمود که تو با دَویله یا همان آپاندیس از بین میروی و این بیماری برای اهل جهنم است.
دویله یک غده یا زخمی در شکم است که منفجر میشود و موجب مرگ میشود.(تبریزیان: بررسی شد و چیزی در شکم بجز آپاندیس پیدا نشد که منفجر بشود و انسان بمیرد).
امام باقر ع: عبرت بگیرید به ما و دشمنان ما و مرگ ما و مرگ آنها و آنها با زخم یا دویله از دنیا میروند و ما با چیزی که خداوند بخواهد از دنیا میرویم.
روایت: انها با بیماری و زخم و دویله میمیرند و لی ما با بَطَن یا همان اسهال یا کشته شدن یا همان شهادت از دنیا میرویم.
روایت: همانا ما و شیعیان ما با بطن یا شمشیر از دنیا میرویم و دشمنان ما با دویله از دنیا میرند.
دولیه در لغت: التهابی یا دملی در شکم که صاحب آن را میکشد.
روایت میگوید که آپاندیس جزو بیماری زشت است.
رویات داریم که مومن اگر چهل سال شد به برخی بیماری ها ی زشت مبتلا نیمشود.
رسول خدا ص: نیست مسلمانی که در اسلام چهل سال عمر کند و خداوند سه نوع بیماری را از او دور میکند : جذام و برص یا همان پیسی و جنون
معنای این حدیث این است که این سه نوع بیماری برای کم سن و سالان نیست. برای بزرگسالان است.
امام صادق ع: خداوند شش بیماری را از شیعیان دور میکند: جنون و جذام و پیسی و فرزندی از - از اینکه گدایی کند با دست خودش
امام صادق ع: پیسی شبیه لعنت است و ما و فرزندان ما و شیعیانم ما مبتلا به این بیماری نمیشود
امام باقر ع: مومن بر خدا بیست حق و خصلت دارد: یکی از آنها بیماری هاییکه زشت است. و برص و جذام مبتلا خداوند از این بلاها حفظ کند.
روایاتی استکه خداوند مومنان را به برخی بلایا مبتلا میکند-برخی بیماری ها مال مومن است.
نکته: حتی مومن موجود در دربار فرعون به جذام مبتلا شد
دانلود صوت
خلاصه جلسه هفتم:
انواع بیماری را از هفت لحاظ بررسی میکنیم:
۱-بیماری هایی که برای انسان منفعت دارد:
۲-بیماری هایی که برای انسان ضرر دارد:
بررسی بر اساس طبع های چهارگانه:
۱-دم
۲-مـُرّه(صفرا و سودا)
۳-بلغم
1-بیماری که درمان دارد
2-بیماری که درمان ندارد
۱-بیماری که برای بزرگسالان است
۲-بیماری که برای کودکان است
۱-بیماری های بدخیم یا همان خبیث نظیر جذام و پیسی و غیره
۲-بیماری های خوش خیم و غیر خبیث
۱-بیماری هایی که منشا آن از درون است
۲- بیماری هایی که منشا آن از بیرون هست
۱- بیماری های که زشت است:
۲- بیماری که زشت نیست
به علل غیر مستقیم به بدن نفوذ کرده است:مثلا منشا گناه و یا بخاطر چشم
علل مستقیم
بعضی از بیماریها از آن به عنوان تهفه و چیز با ارزش یاد شده است. مثلا کسی که خالص شده و خدا برای او این بلا را میفرستد.
۱-تب
۲-سردرد
۳-ورم ملتهمه
بیماریهایی که نفع دارد:بیماریهایی که نباید آن را درمان کرد بلکه با درمان آن ممکن است انسان مریضتر شود
۴ چیز را بدتان نیاید زیرا اینها درمان چهار چیز دیگر است:
1-زکام: درمان و ایمنی از جذام است
2-دمامیل(جوش و دمل): ایمنی و درمان پیسی(برص) است
3- ورم ملتهمه زیر پلک: ایمنی از کوری است.
4-سرفه: ایمنی از فلج و سکته مغزی است.
خلاصه جلسه پنجم:
دانلود صوت جلسه چهارم
خلاصه جلسه چهارم:
صوت سخنرانی آقای حجتالاسلام و المسلمین ضیائی: دانلود
خلاصه این صوت:
دانلود صوت جلسه سوم
خلاصه جلسه سوم:
دانلود صوت جلسه دوم
خلاصه جلسه دوم:
دانلود صوت این جلسه:
خلاصه جلسه یکم :
سحنرانی پیرامون ازدواج-آقای حسین اقبالی نسب
دلایل ازدواج درست:
1-شریک جنسی داشتن
2- همراهی و مساحبت با یک نفر دیگر
3-دوست داشتن و دوست داشته شدن
4- داشتن شریک حمایت کننده
5- پدر و مادر شدن
دلایل انتخاب غلط:
1-لجبازی
2- مرحم برای عشق شکست خورده
3-صرفا نیاز جنسی و بس
4-انزوا (رهایی از تنهایی
5-احساس گناه از عواملی چون خودیی
افراد نامناسب برای ازدواج:
1-معتاد به مواد مخدر و یا الکل
2-آدم به سرعت خشمگین شونده - آستانه تحمل کم
3-اافرادی که دیگران را کنترل مینمایند
4-اختلالات جنسی دارند
5- افراد کودک (باج خواهی میکنند)
6-زمخت و خشک
7-روابط قبلی التیام پیدا کند بعد ازدواج کند
عوامل مشکل زا در ازدواج
1-راه دوره
2- تفاوت سنی زیاد
3-تفاوت مذهب
4-خانواده مخرب همسر(مثلا ایراد گیر بودن همسر از اول)
چند ارتباط بی سرانجام:
1-رابطه ای که یک نفر بیشتر عشق بورزد-نفز یک اس ام اس و نفر مقابل هم یک
اس ام اس و نه این که یکی چند اس ام اس و دیگری حتی زورش بیاید ج.اب بدهد
2-فرد مقابل نیاز به تغییر دارد و به او نگوید
3-ترحم-یعنی نجات بخش نفر مقابل باشیم
4-همسر الگو نیست
5-همسر معلم نیست
6-آدمی که بخاطر یک صفت شیفته او شده اید
7-تعریف تفاهم: دو نفر در یک موضوع درک و فهم مشابه داشته باشند
- به دو مورد از نفر مقابل توجه نمایید:
1-لغزش کلامی(یک دفعه حرف متفاوت و جدید زده شود و مثلا بگوید که شوخی کردم-لکنت افتادن یا پته پته افتادن نفر بعد از یک گفته
2- زبان بدن
نکته: هیچ حرکتی نیست مگر اینکه در آن نیاز به آگاهی وجود دارد
نکته: اولین عامل درگیر شدن در ازدواج اشتراک هاست
نکته: حجاب پوشش ظاهری است و عفاف پوشش رفتاری که با حیا همراه باشد است
نکته: می شود که حجاب داشت ولی بی حیا تعارف کرد که دل نامحرم تمایل پیدا کند
نکته: قبل از ازدواج، زود هنگام سازش نکنید تا ببینید که طرف مقابل وقتی ناراحت میشود چکار میکند (شناخت بهتر طرف مقابل)
نکته: آمار طلاق در ۲ سال اول و 20 سال بعد از ازدواج زیاد است
نکته: یک مشکل در پروسه ازدواج تسلیم نیاز جنسی طرف مقابل شدن است
نکته: از نظر تقکر بی وقفه و قفل شدن روی موضوع، دقیقا یک فرد معتاد و یک فرد عاشق مثل هم رفتار میکنند( از نظر مغز و فرکانس های آن)
نکته: قران : پنهانی دوست صمیمی نگیرید
نکته: قرآن : آیه 27 سوره نسا را ببینید
نکته: اگر یک نفر در دوره نامزدی پیامک عاشقانه داد با او محکم برخورد نمایید.
نکته: در دوره آشنایی ترحم و دلسوزی ممنوع ولی در دوره بعد از ازدواج بسیار امر پسندیده ای است.
نکته: قبل از ازدواج برای خود خط قرمز و زرد تعیین نمایید
نکته: جذابیت های ظاهری برای جذب شدن نفر تأثیر گذار است ولی عامل پایبندی به یکدیگر تنها خصوصیات رفتاری است
نکته: قبل از ازدواج با او بنشینید و از نفر مقابل چند تا ایراد بتراشید (هر چقدر هم که نقر مقابل آدم خوبی باشه) که با این کار کمکی میشود تا شما خصوصیات منفی نفر مقابل را بهتر ببینید
نکته: قبل از ازدواج فضا و تمنای جنسی را تجریبه ننمایید. چون ممکن است مشکلی پیش بیاید
نکته: ظرافت های جنسی را مواظبت نمایید. مثلا در جلسه دوم میگوید چه میشد که الآن ما بچه داشتیم: نکته: او در این حالت تقاضای جنسی دارد و در این قالب پیام دارد میدهد که شما درگیر شوی
نکته: لغزش کلامی افراد ضمیر ناخودآگاه افراد را برای لحظاتی باز میکند
نکته: در اوایل آشنایی، عشقولانه و صمیمیت ممنوع
نکته: نفر مقابل نباید دلیل ازدواج شما باشد بلکه او باید انتخاب شما باشد
سوال: اگر هر تمنای فرد مقابل را پاسخ مثبت بدهیم ، این آیا این شخص مورد اعتماد است ؟
سوالات از خودتان:
از همسر آینده خود چه انتظاری دارید؟
زن یا شوهر بودن یعنی چه؟
از زن چه میخواهید؟
نفر مقابل باید چه ویژگی داشته باشد؟
سوالات از همسر:
خودتان را معرفی کنید-معرفی خانواده
آیا برای ازدواج آماده است؟
اهداف زندگی
هدف ازدواج:برای چی میخواهی ازدواج کنی؟در خودت چه ویژگی میبینی که میخواهی ازدواج کنی؟
ویژگی شخصیتی شما چیست؟ خوب و بد : چیزی که آدم های اطراف شما را با آن میشناسند
حساسیت های شما چیست؟ خط قرمز
مفهوم وفاداری از نظر شما چیست؟
نظر شما در مورد پوشش ظاهری در خانواده و فامیل چیست؟ دست دادن و پوشش حجاب
از نظر شما تفاوت من و شما در چیست؟ایشون نقاط مهم برای خودش را مطرح میکند (نشان میدهد که خط کش نفرمقابل در چه گیر کرده است)
علاقه های شما چیست؟
انتظار از نفر مقابل درمورد علاقه چیست؟
من همسر تو شدم! باید برای تو چه کنم تا تو راضی باشی؟
نظرت در مورد فرزند دار شدن چیست؟ چند تا -چجوری - با جزییات
نظر در مورد ادامه کار و تحصیل
حاضری بری پیش مشاور:اگر گفت نه اطلا خوب نیست ولی اگر گفت باشخ نمیخاد بری-آینده با بروی مشکل پیش مشاور نمیرود
چه نوع همسر میخواهی؟ سنتی ویا مدرن
چقدر از اطلاعات زندگی خودت رو در اختیار بنده قرار میدهی ؟ درآمد-دوستان- وایل روز در کار یا با دوستان و یا کسانی که با آنها رابطه داری !
تصمیم در مورد محل زندگی
نظر شما در مورد ارتباطات با جنس موافق قبل از ازدواج چیست که اگر بخواهد به بعد از ازدواج کشانه بشود؟ هر دو طرف رفیق دارند
مدیریت بحث مالی با کیست؟
وضعیت مالکیت بعد از ازدواج با کیست؟ شأن نفر مقابل را درک کنید
در صورت بروز مشکل چه راهکارهایی وجود خواهد داشت؟
خرید های ضروری شما چیست؟ چقدر در ماه این خرج ها ممکن است باشد؟
نظر شما در مورد وضع ظاهری در مراسم های فامیلی چیست؟ آرایش
برای روابط خانوادگی در مواقع دعوا و ناراحتی ها چیست؟
شما از نظر جنسی چجور آدمی هستی؟ مسایل جنسی برایت آیا خیلی مهم است؟ هفته ای چند بار؟
رسم و رسوم شما چیست
خواسته ها و انتظارات از دیگری
چه فرقی از مثلا چند سال پیش تا کنون کرده اید
چه ویزگی را خوب و چه ویزگی از خودتان را بد میدانید
چه ویزگی تان را میخواهید تقویت نمایید
آیا تا به حال فکری برای ریشه کن کردن عادت بدی در خودتون کرده اید؟ چکار کردید؟ لطفا مثل بزنید
اهل م هستید؟ چه کسانی ؟ چرا آنها؟
اهل تلویزیون هستید؟ اگر نه وقتتون رو بیشتر روی چه مواردی میزارید؟
مطالعه؟ چه نوع؟
نظر راجب تربیت و فرزند؟
بیماری خاص دارید ؟ خانواده؟
تقسیمات وظایف در خانه؟
آیا هر چه از خانواده خواستید برایتان فراهم شده؟نه: عکس العمل شما؟ بله: فکر میکنی خوبه این رویه؟
تا حالا مشروب خوردی؟
موارد کم اهمیت: (خالکوبی+سوختگی+مامزد قبلی +مشکل ظاهری اندامی) - مهریه
نکته: در مراتب دقیق روح عبارت است از : ۱-نفس(پایین ترین مرتبه روح) ۲- عقل ۳- قلب
تعریف نفس: پایین ترین مرتبه روح که برای کار کردن و بهره گیری به مواد مادی نیازمند است(عمل)-پس از مرگ شکل نفس تغییر کرده وشکل برزخی به خود میگیرد.- این تغییر شکل متناسب با اخلاقیات و منش افراد است که در زندگی دنیایی چگونه هستند.
تعریف عقل: مجرد است و نه وجود و نه افعال آن مادی نیست.
نکته: صرفا دانستن حرف خوب که به درد نمیخورد -مریض با دانستن این که یک دارو خوب است که خوب نمیشود و باید پس از داستن این که یک دارو خوب است از آن استفاده نماید.از دانستن تا عمل فاصله بسیار است.
نکته: درک کار عقل است و شهود کار قلب-کار عقل کسب دانش و دانستن است -کار قلب کسب بینش است.(یعنی: عقل نتیجه گیری و بررسی میکند-قلب برهان سازی میکند)
نکته: عقل برهان میخواهد(برهانی که از قلب آمده باشد) و این برهان ها وقتی بدرد میخورد که با قلب سالم همسو باشند-آنگاه است که عقل ثمر بخش عمل کرده است.
نکته: انسان با قلب است که به خدا میرسد و عقل به تنهایی قابلیت رساندن انسان به خداوند را ندارد
نکته: عقل سردار لشگر قلب است.
نکته: قلب شریفترین بعد وجودی انسان است که خداوند به انسان ارزانی داشته است.و بالاتر از آن نیست
نکته: در آیات ۱۵۱ سوره آل عمران و ۱۲ سوره انفال خداوند میفرماید: در قلب کسانی که کفر ورزیده اند ترس خواهیم انداخت.
نکته: در عربی : فی یعنی گذاشتن در ظرف (مظروف)-ظرفیت
نکته: در عربی القی به معنی انداختن است
نکته: جایگاه ترس در قلب است و همچنین طبق آیه ۴ سوره فتح سکینه هم در قلب است.
نکته: حجرات ۷: جایگاه ایمان در قلب است و این که ایمان در قلب انسان آرایش و پیرایش میشود.
نکته: اندازه قلب بینهات است. مظروف این ظرف قلب خداوند است
نکته: حدیث قدسی: من در آسمان ها و زمین نمیگنجم اما در قلب مومن است که میتواند مرا در خود جای دهد
نکته: امام صادق ع : قلب حرم خداست و در حرم خدا چیزی جز خدا راه ندهید-بحارالانوار ج ۶۷ صفحه ۲۵
نکته: خداوند در ابتدا به نیت نگاه میکند و خود عمل را مبنای اصلی قرار نمیدهد -عملی که از دل براید زیباست و این که حتما عملی که از دل براید زیبا خواهد شد
نکته: اگر کسی آهنگ خدا کند ،حرکت قلبی او، وی را زودتر از عمل، به خداوند میرساند
نکته: وقتی سجده میکنی باید قلب هم سجده نماید-یعنی برای هر عمل باید قلب هم همسو باشد
نکته: عقل(تفکر افراد) میتواند هر موضوعی را تحلیل نماید-شاخص خوب بودن افراد قلب خوب افراد است و نه این که فرد حرف خوب بزند یا این که خوب تحلیل نماید
نکته: خداوند قلب را در همه حال هدایت میکند و اینکه برخی افراد بخاطر کور و کر شدن قابلیت هدایت نخواهند داشت.
نکته: اولیای خداوند به دل نگاه میکنند و هدایت میکنند
نکته: امام باقر در بحار الانوار میفرماید: قلب ۴ نوع است
۱-نفاق و ایمان باهم در یک جا: ایمان دارند ولی محکم نیستند
۲-من: سروته، واژگون، منافق، ایمان ندارند و ادعا هم ندارند
۳-مطبوع: بدترین نوع قلب-ظلمانی، درها بسته شده و مهر خورده است، منافق، ایمان ندارند ولی ادعا دارند
۴-ازهر:مومن، درون قلب ، چراغ روشنی و تلولو است-ایمان محکم و پایدار
نکته: الولد المن: بچه ای که سروته بدنیا بیاید را میگویند که از پا به دنیا بیاید
نکته: ازهر: سپید و نورانی-به خورشید و ماه ازهران میگویند-زهرا یعنی زنی سپید و نورانی
نکته: سودا یعنی کبود و سیاه
نکته: انسان در قیامت بر اساس دل ویا همان قلب انسان است
نکته: بهترین قلب برای انسان همان قلبی است که از صراط مستقیم که همان راه انسان کامل است تبعیت نماید
نکته: در باب فتح قلب:
۱-فتح قریب: مواظبت قلب از خواهش های نفسانی -نصر من الله و قتح القریب
۲-فتح مبین: سوره فتح آیه ۱-انا فتحنالک فتح المبین-بعد از فتح قریب فتح مبین است-شهود تحلیات اسما و صفدت الهی
۳-فتح مطلق-سوره نصر آیه یکم-ادا جاء نصرالله والفتح- شهود و تجلیات ذات خداوند -شهود کامل خداوند
نکته: اما باقر ع: مومن دو ویژگی اصلی دارد: ۱- شکر گذار ۲-بردبار(صبر) است
نکته: شکر بر ۳ نوع است:
۱-قلبی: دانستن نعمت
۲-زبانی: حمد وستایش هنگام بهره مندی از نعمت
۳-عملی: مصرف نعمت در راه رضای خداوند(بهترین عمل از نعمت)
صبر: تحمل سختی ها وبی تابی نکردن در برابر سختی ها-انتظار برای فراهم شدن فرصت مناسب-این افراد بلا و حادثه نمیخواهند ولی اگر دچار شوند صبر میکنند
نکته: صبر از ارکان ایمان است
حضرت علی ع: صبر برای انسان همانند سر است برای بدن-اگر نباشد انسان میمیرد
نکته: صبر اولیا خداوند: صبر بدون اکراه-از تمام حوادث در راه رسیدن به خدا با آغوش باز استقبال میکنند.صبر آنها نسبت به فراغ است آن هم فراغ از محبوب-از فراغ الله میسوزند
نکته: صبر انسان های عادی از نوع استقامت در سختی و مشکلات است
نکته: شرح به معنی توسعه و گسترده شدن است و صدر به معنی قلب است-فتح به معنی باز شدن قلب است.
نکته: اگر درب قلب بسته باشد و مهر خورده باشد، اندازه ظرف دل کوچک خواهد شد بخاطر فشاری که از بیرون به قلب خواهد آمد.
نکته: دل غذا میخواهد آن هم غذای متناسب با فطرت
نکته: حب دنیا راس و منشا زایل شدن قلب است
نکته: امام صادق ع: اگر بخواهی کوهی را از زمین برداری آسانتر ازین است که بخواهی دلی را تکان دهی-برگرداندن دلی که واژگون است بسیار مشکل است.
نکته: دل در زمان جوانی راحتر تغییر میکند تا پیری
نکته: محبت و حب از قلب است.
نکته: زهد یعنی عدم تعلق به دنیا
نکته: عفلت از یاد خدا، توجه به دنیا و هوی وهوس
نکته: فهم عقل و پذیرش قلب دو موضوع متفاوت است- ایمان در دل - اعتقاد در عقل
نکته: برای رشد در هر عاملی دو پارامتر وجود دارد: ۱-حفاظت در برابر نفوذ و فساد ۲-افزایش شدت نورانی بودن
نکته: برای هر چیزی امنیت از اولویت بالاترین برخوردار است.
نکته: همه افراد مقداری نفاق در وجود خود دارند
نکته: اگر انسان در عقل دچار انحراف شود دچار شرک جلی میشود. یعنی مخلوق را بجای خالق قرار میدهد
نکته: عقل نویسنده است و کار آن نگارش است و صفحه ای که در آن مینویسد همان قلب است.
نکته: نتیجه شرک جلی در انسان این است که انسان نقش غیر خالق را د دل میپروراند
نکته: مریضی قلب بخاطر نفاق است.
نکته: شناسه شناخت قلب سالم، توجه به این که انسان به چه ابعادی گرایش دارد: خدایی ویا شیطانی
نکته: قساوت به معنی سخت و درشت شدن و تاریکی است.
نکته: آرزوهای دور و دراز {یعنی حالا حالاها در این دنیا خواهم ماند} اولین سبب تولید قلب قسی است.
نکته: امام علی ع: کسی که میخواهد فردا زنده بماند یعنی میخواهد همیشه زنده بماند
نکته: یاد مرگ دل را زنده نگه میدارد
نکته: آرزوهای دراز -اگر از منظر عقل بررسی شود عین جهل است و اگر از نظر شهوت بررسی شود همان حب دنیا است.
نکته: قساوت قلب:
۱-حرف زیادی که در آن یادی از خداوند نشود
۲-ترک عبادت
۳-گناه
۴-گوش کردن به لهو مقل آهنگ های حرام
۵- رفتن به شکار برای هوس رانی
۶-رو آوردن به حاکمان ستمگر
۷-انباشتن مال زیاد-ثروت
۸-نگاه کردن به صورت شخص بخل
۹-اگر از درد کشیدن شخص دیگری که دارد درد میکشد متاثر نشدیم یعنی قساوت قلب داریم
نکته: بخیل یعنی: کسی که مالی را انباشته نگهداشتته است این که در جایی که شرعا و عقلا شایسته است مصرف نمیکند
نکته: رقت قلب: اگر تذکر قلبی داده شود زود متاثر شود-انزجار در برابر نافرمانی خداوند
نکته: رقت قلب:
۱-یاد خداوند در قلب
۲-تفکر -گریه از خشی الله-
نکته: خوف: ترس خالی خشی: ترس همراه با معرفت
۳-یاد مرگ
۴-مقابله با نفس در جهت عبادت(رنج عبادت)
۵-معاشرت با خوبان
۶-آبادانی قلب با معاشرت افراد صاحب عقل
۷-استغفار
۸-خواندن قرآن
نکته: یکی از دلایل نام بردن قلب به کلمه قلب: از کلمه تقلب می آید به معنی رود عوض شدن و منقلب شدن
نکته: ریسمان اللهی همان رابطه بین عبد و مولاست
نکته: توصیه رسول خدا به کسی که از قلب قسی خود شکایت کرده بود: برو و مسکین را طعام بده - برو و بر سر افراد یتیم دست بکش
نکته: حداکثر کار عقل: تشخیص و جستجو وانتخاب موحودی که از همه لحاظ کامل و تمام باشد و آن را به قلب اراُیه بدهد. حالا این گزینه را قلب قبول کند یا نکند و پس بزند
نکته: در شب قدر رابطه بین عبد و مولا از بالا به پایین است
نکته: زیغ به معنای متمایل شدن و انحراف پیدا کردن است.وقتی زیغ میآید که در قلب شک بوجود بیاید.
نکته: قلب بصورت پیش فرض به سمت حق حرکت دارد-وقتی به حق برسد آرامش پیدا میکند و این که هرچه در جهت حق حرکت کند به همان اندازه آرامش پیدا میکند و به سکینه میرسد
نکته: در پس قلب آرام ومطمئن، نفس مطمئن است
نکته: س و سکینه یا همان اطمینان و طمانینه متضاد است با شک و تردید و ریب و زیغ
نکته: آرامش در سخت ترین لحظات وقتی رخ میدهد که نفس به اطمینان رسیده باشد - نفس مطمئن
نکته: دلبستگی شدید ویا حب و یا علاقه شدید به یک چیز باعث کور شدن آن چیز میشود.
نکته: معاشرت با چند گروه دل را میمیراند
۱-متنغم غوطه ور در مال دنیا و نعمت
۲-کوتاه فکر ها-احمق: پیش بینی ندارد-نه درک و نه فهم از موارد
۳-کسانی که در عمل یا اعتقادات وی انحراف مشاهده شود
نکته: عوامل موت قلب:
۱-ورع قلب: انباشتن گناه بر روی گناه-عادت و تکرار
۲-کثرت ضحک با همان زیاد خندیدن بی جهت به حالت فرح و شادی که اظهار شود
۳-إتراف: ناز پروردگی در امور مادی
نکته: ورع در معنا:پرهیز از حرام و شبهات مالی
نکته: ورع در اصطلاح: پرهیز از شبهات
نکته: حکمت: علم به حقیقت اشیا و یا چیز
نکته: حکمت با قلب سروکار دارد
نکته: مرکز علم در عقل است و مرکز حکمت در قلب است.
نکته: تفکر همیشه به حکمت منجر نمیشود
نکته: زنده شدن قلب: تفکر در راستای قلب-مجالست با افراد ذی حکمت
تعریف علم: دانایی-کسب مفاهیم- رابطه ها
معرفت:شناخت به منزله شهود
نکته: کلمه در علم نحو:ترکیبی از حروف- چیزی با اعراب ۴گانه فتح و رفع و کسرو وقف است
نکته: امام صادق ع: حرکت قلب به ۴ نوع است:
۱-رفع: قلب یاد خداوند کند-بالا آمدن -رفع حجاب
۲-فتح: خشنود از خداوند-رضایت از خداوند و باز کردن دریچه قلب برای خداوند
۳-خفض: مشغول غیر خداوند
۴-وقف: غفلت از خداوند و قساوت سکته معنوی
نکته: علامات قلب:
۱-رفع:
الف:سر تسلیم بر دستور مولا
ب:در دستور مولا رای و نظر و مخالفت نداشته باشیم
پ: استمرار و شوق دل-دوام شوق محبوب
۲-فتح:
الف:توکل به خدا- تمام امور را به رب واگذارد و از او بداند و با تمام انرژی و قوا به سمت او حرکت کند و عمل را به بهترین نحو انجام دهد
ب:صدق: هرچه هست را تقدیم خداوند نماید-درون وبیرون یکی باشد
پ:یقین: در ولایت رب شک نداشته باشد-بدون شک اقدام نماید
۳-خفض
الف:عجب-آیا به عمل خیر خود میبالد یا خیر
ب: ریا: در حرکت به سمت عمل(هرچند عمل خیر) ادعا و انگیزه غیر خدا داشته باشد
پ: حرص: دست درازی به بیش از چیزی که نیاز را برطرف میکند و آن را نگهدارد- منظور این که دست درازی برای نگهداری و انباشتن
۴-وقف
الف:عدم احساس شیرینی در بندگی
ب: گناه برابش تلخی ندارد
پ: حلال و حرام سرش نیشود
نکته: گام اول برای شرک ، شک است.
نکته: در نفس چهار صفت: شهوت و عقل و وهم و غضب در راس تمام قوای انسان است.
درباره این سایت